معرفی رمان ماتیلدا
رولد دال داستاننویس و فیلمنامهنویس اهل بریتانیا و از مشهورترین نویسندههای است و اوج شکوفایی او به عنوان نویسنده برای کودکان و بزرگسالان در دهه ۱۹۴۰ بود. شاید بتوان رمان زیبای ماتیلدا را یکی از ماندگارترین و مشهورترین آثار این نویسنده دانست.
ماتیلدا دختر نابغه ای است که در سه سالگی توانست خواندن و نوشتن را یاد گرفت. با وجود توانایی های خاص ماتیلدا پد و مادر این دختر از او متنفر بودند و تمام تلاش خود را می کردند تا از کتاب فاصله بگیرد و مانند آن ها روبه روی تلوزیون بنشیند و تلوزیون تماشا کند.
این وضعیت ادامه داشت تا وقتی که ماتیلدا به مدرسه رفت و در آن جا با خانم هانی آشنا شد و ماجراهای مختلفی را پشت سرگذاشت و توانست انتقام خود را بگیرد.
بخشی از کتاب:
ماتیلدا گفت: پدر فکر میکنی بتوانی برایم کتاب بخری؟
پدر گفت: کتاب؟ این کتاب کوفتی را برای چه میخواهی؟
– میخواهم بخوانم پدر.
– مگر تلویزیون چه اشکالی دارد؟ یک تلویزیون قشنگ دوازده اینچی داریم، آن وقت از من کتاب میخواهی! داری لوس میشوی دختر!
……….
نکته خنده داری که در برخی از پدر و مادرها وجود دارد این است که حتی اگر فرزندشان چندش آورترین موجود عالم هم باشد، باز فکر می کنند تحفه ای بی همتاست.” اما گاهی به پدر و مادر هایی بر می خوریم که نقطه مقابل گروه قبلی هستند، یعنی هیچ عشق وعلاقه ای به فرزندشان ندارند. خانم و آقای “ورم وود” یعنی پدر ومادر “ماتیلدا” از این قماش اند.
آن ها ماتیلدا را به صورت یک پوسته ی زخم نگاه می کنند. “پوسته زخم، پوست خشک روی زخم است که باید با آن ساخت تا وقتش برسد و آن را کند و دور انداخت.” در چنین وضعیتی “به قول ناپلئون تنها راه منطقی، ضد حمله است”، …